شاخص اهدای خون بانوان ایرانی، بسیار پایین‌تر از میانگین جهانی است با خرید و فروش تاکسیدرمی حیوانات برخورد قانونی می‌شود فیش حقوقی تیرماه ۱۴۰۴ بازنشستگان کشوری بارگذاری شد + لینک سایت فروش ۱۰۰ میلیارد تومانی آثار در نمایشگاه ملی صنایع دستی در سال ۱۴۰۳ امضای یک تفاهم‌نامه محیط زیستی برای برگزاری همایش صنعت سبز (۷ مرداد ۱۴۰۴) رئیس سازمان محیط زیست: در پنجمین سال خشکسالی هستیم عابران پیاده نیمی از جان باختگان ترافیکی مشهد توصیه‌های طب سنتی برای پیاده‌روی اربعین صدور هشدار هواشناسی در خراسان رضوی در پی پیش‌بینی افزایش شدت وزش باد (۷ مرداد ۱۴۰۴) آیا «پاستیل» از پوکی استخوان جلوگیری می کند؟ سرقت دکتر قلابی از مسافران شهرستانی در خوابگاه‌های تهران کاهش چشمگیر آمار داوطلبان کنکور نگران‌کننده است فوت کودک ۶ ساله بر اثر برق‌گرفتگی در کالشور خراسان رضوی ما مردمانی ریشه در خاکیم از حلق بحران‌ها بیرون می‌آییم دانش‌آموزان اعزامی به المپیاد‌های جهانی با چه چالش‌هایی از جنگ ۱۲ روزه مواجه بودند؟ دریافت جایزه قهرمان جوان تالاب‌های جهان توسط یک ایرانی هشدار رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر: مجازات‌های سخت در انتظار زائران حمل کننده مواد مخدر به عراق است درباره اسماعیل آذری‌نژاد، فعال فرهنگی اهل کهگیلویه‌وبویراحمد | قصه معلم قصه‌گو ۵۱۰ میلیون مترمکعب ذخایر سد‌ها در یک‌هفته اخیر، مصرف شد (۷ مرداد ۱۴۰۴) ۴۸ نماینده مجلس خواستار پرداخت معوقات متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان شدند (۷ مرداد ۱۴۰۴) برگزاری اولین المپیاد جهانی فناوری نانو در ایران بحران کم‌آبی به اوج رسید | ذخایر ۱۵ سد مهم کشور نصف شد! حفاظت از جنگل‌های زاگرس در دستورکار سازمان ملل قرار گرفت رئیس سازمان محیط زیست: توسعه صنعت باید همراه با ملاحظات اکوسیستمی باشد تعداد شرکت‌کنندگان آزمون‌های المپیاد به ۸۷ هزار نفر رسید صندوق بازنشستگی کشوری: مشکل فنی موجب تأخیر در صدور فیش حقوق بازنشستگان شد | دسترسی تا ساعاتی دیگر (۷ مرداد ۱۴۰۴) دستگیری اعضای باند پلیس‌های قلابی در تهران
سرخط خبرها

گفت و گو با زنی که شوهرش را خفه کرد، دوش گرفت و خوابید | با جمع کردن ضایعات، خرج مواد شوهرم را می دادم

  • کد خبر: ۳۴۸۲۴۶
  • ۰۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۳
گفت و گو با زنی که شوهرش را خفه کرد، دوش گرفت و خوابید | با جمع کردن ضایعات، خرج مواد شوهرم را می دادم
با آغاز بازجویی‌ها در کمتر از دوازده ساعت زن اعتراف کرد که شوهرش را با دست خفه کرده و پس از آن دوش گرفته و خوابیده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ بیستم تیرماه با اعلام وقوع قتل در محله نجف واقع در بولوارتوس؛ قاضی وحید خاکشور، بازپرس جنایی، به همراه گروهی از  کارآگاهان پلیس آگاهی به محل حادثه اعزام شدند. بررسی‌های اولیه نشان داد که فردی به نام «حمید» وسط خانه کوچک پنجاه  متری اش طاق باز افتاده است و لباس به تنش نیست.

معاینه ابتدایی جسد نشان داد که ده‌ها ضربه یک شیء نوک تیز به ناحیه سر، صورت و گردن این فرد خورده است، این درحالی بود که هیچ خونی از محل زخم‌ها خارج نشده بود و همین موضوع، فرضیه مرگ قبل از برخورد ضربات را پررنگ کرد. ازسویی کارشناسان پزشکی قانونی در صحنه تأیید کردند که هیچ یک از ضربات واردشده، کشنده نبوده است.

این جسد درحالی کشف شده بود که همسر و فرزندان او نیز در خانه بودند؛ البته باتوجه به عقب ماندگی کودکان، مادر آن‌ها مدعی شد که شب خوابیده‌اند و صبح، همسرش بیدار نشده است. با آغاز بازجویی‌ها در کمتر از دوازده ساعت زن اعتراف کرد که شوهرش را با دست خفه کرده و پس از آن دوش گرفته و خوابیده است.

در ادامه، گفت و گوی اختصاصی شهرآرا را با فائزه، زنی که شوهرش را کشت، می‌خوانید. زنی که لکنت زبان دارد و‌ نمی‌تواند به درستی صحبت کند و با هر سؤال سخت، باید تلاش کند تا کلمه بعدی اش را ادا کند؛ زنی دردکشیده که به سختی می‌گوید: «ددددددلم خیلی براااااای بچـــــــه هایم تتتتتتنننگ ششششده».

چند ساله هستی؟

سی سالمه.

اعتیاد داری؟

ندارم، فقط قلیان می‌کشم.

چرا شوهرت را کشتی؟‌

می‌گفت بیا پول نشئه‌ام را بده و نداشتم بدهم و دعوا کردیم.

از کی با هم اختلاف داشتید؟

از اول ازدواج با هم مشکل داشتیم. ده بار بیشتر گفتم بیا طلاقم بده و ۲۵۰ سکه مهریه‌ام بود، اما آدم معتاد چی دارد که بشود ازش گرفت؟ می‌گفتم: «بیا برویم جدا بشویم»، می‌گفت: «نه، طلاق نمی‌دهم.» می‌گفتم: «چرا طلاق نمی‌دهی؟»، جوابم را‌ نمی‌داد.

سواد داری؟

تا سوم راهنمایی خوانده‌ام.

قبل ازدواج کجا زندگی می‌کردی؟

خانه مادرم، توی خیابان نجف بود.

شوهرت بچه کجا بود؟

آن‌ها در التیمور زندگی می‌کردند.

با هم فامیل بودید؟

پسرعمه، دختردایی بودیم.

چند سال است ازدواج کرده‌اید؟

شانزده سال است که ازدواج کردیم.

دو بچه ات معلول هستند، درست است؟

بله، چون ازدواج فامیلی کردیم، بچه هایم معلول شده‌اند. به خاطر بچه‌ها تحت پوشش بهزیستی‌ام.

کار شوهرت چی بود؟

قبلا شب‌ها می‌رفت دزدی می‌کرد، کابل برق از روی ستون‌ها می‌دزدید. یک کلام گفتم: «نکن حمید؛ بگیرنت، ولت نمی‌کنند»، ولی توجه نمی‌کرد. حتی یک بار سیم چینش را برداشتم که دزدی نکند.

دعوایتان بیشتر سر چه بود؟

من یک کلام گفتم که ندارم پول موادت را بدهم. وظیفه من نیست که پول نشئه ات را بدهم.

یعنی همیشه تو پول موادش را‌ می‌دادی؟ تو از کجا درآمد داشتی؟

بله؛ من می‌دادم؛ ضایعات جمع می‌کردم و با پول ضایعات، خرج خانه و مواد شوهرم را‌ می‌دادم.

بچه هایت الان کجا هستند؟‌

نمی‌دانم، فکر کنم پیش مادرم باشند.

پشیمان هستی از اینکه کشتی اش؟

بله؛ پشیمان شدم و گفتم کاش نمی‌کشتمش. البته خودش متادون خورده بود و پشت سرش هم مواد کشیده بود.

رفقایش را هم می‌آورد خانه؟

بله؛ با رفقایش برای مصرف می‌آمدند خانه.

با این موضوع مشکلی نداشتی؟

یک بار بهش گفتم که رفقایت را نیاور خانه، صاحبخانه هم گفته بود که رفقایش را نیاورد؛ خانه را من به او اجاره نداده‌ام؛ خانه ما را مادرم اجاره کرده بود و خودش پول اجاره را‌ می‌داد.

چقدر اجاره می‌دادید؟

۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، ۳ میلیون هم رهن داده بودیم.

به خانواده شوهرت می‌گفتی اذیتت می‌کند؟

پدرش که مرده است، به عمه‌ام می‌گفتم که او من را اذیت می‌کند و‌ می‌زند، بیا من را نجات بده! من ازش هیچی نمی‌خو اهم. وقتی خمار می‌شود، من را‌ می‌زند.

کاری نکردند؟

گفتم بیا طلاق من را بگیر تا راحت شوم. عمه‌ام می‌گفت برو شکایت کن و طلاق بگیر. شکایت هم کردم ولی به نتیجه نرسید. من نمی‌خواستم بکشمش؛ چون دوستش داشتم.

شب حادثه هم تو را زد؟

بله؛ موهایم را گرفت و سرم را به دیوار کوبید، گیج شدم و روی زمین افتادم. می‌گفت: «باید ۶۰۰ هزار تومان بدهی تا بروم مواد بگیرم.»

بچه هایت متوجه ماجرا نشدند؟

آن‌ها خواب بودند.

چرا لباس هایش را درآوردی؟

من درنیاوردم، قبل اینکه بخوابد، چون گرمایی بود و مواد هم زده بود، خودش درآورد و خوابید. خانه ما کولر نداشت.

دلت برای بچه هایت، تنگ شده است؟

دلم خیلی برای بچه هایم تنگ شده است و دوست دارم ببینمشان.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->